تــــــــــــرنم یک تــــــــــــــرانه
کاش می شد بچه بودم غمی نداشتم شبا راحت چشامو رو هم می ذاشتم می خوابیدم
نظرات شما عزیزان:
خوابای ساده می دیدم آدما رو ، همه آزاده می دیدم توی دنیای قشنگم ،
نه غمی بود و نه دردی نه دل تنگی و نه خونه ی سردی واسه من دیدنی بودن
شاپرک ها وقتی که پر می کشیدن سوی گل ها سوار اسب خیالم تا دل ابرا می تاختم
میون ستاره ها خونه می ساختم می شدم همسایه ی خورشید زیبا از تو آسمون می رفتم
توی دریا مثل ماهی توی آب سفر می کردم از تموم دریاها گذر می کردم
خبر از جنگ بزرگترا نداشتم توی سینه ها گل امید می کاشتم رو لبام ترانه ی مهر و محبت
+ یک شنبه 15 بهمن 1391
|
14:8 | سارا جون |
Sara |